سلام

خب من شمعای تولدمو دیروز فوتیدم! تا ساعت شش دان بودم و بعدش رفدم بیرون که وسایل سفره هف سین بخرم و تا نه بیرون بودم. اومدم که خونه دیدم هف هش تا نون خامه ای گرفده بود بزرگه برام. چایی دمید و منم چند تا ازین شمع لاغر دراز جرقه ای ها داشتم فرو کردم تو یکی از نون خامه ای ها و بدین سان شمعهای سی و هف سالگیمو فوتیدم! خب بهتر از 36 سالگیم بود. یادمه پارسال شب تولدم فرداش قرار بود کارگر بیاد برا خونه تی و تو خونه بمب انداخته بودن انگار و  و مامی هم اخرین شبه بستریش تو بیمارستان بود! یه شمع به زور  کرده بودم تو یه شیرینیه سفت محلی و فوتش کرده بودم :) تهنا و غریب! البته وسطی پیشم بود ولی موقه فوت اودم و شاهد فوتیدنم شد!

.

میخام به خودم یه قولی بدم امسال چه باحاله ها! هم عاخره ساله وشروع سال جدیده همم شروعه یه سنه جدیده! میخام قول بدم اسیر حواشی نشم و اعصابمو بخاطر حواشی خرد نکنم. یادم باشه من یه شخصیته آکادمیکه به دور از حاشیه هستم و تمام  هممم و غمم  باید هدفم باشه. هدفم این باشه که از نظر علمی خودمو قوی تر کنم. مطالعمو در مورد پروژه ای که زیر دستمه بیشتر کنم و  بتونم رو  حداقل 5 تا مقاله خوب بطور جدی کار کنم تا شخصیت علمیه خودمو به اثبات برسونم. هدفم و نیتم خیر باشه و به کسایی که تنها هنرشون مسموم کردن جو هست و هنرشون خراب کردنه کاره درسته دیگرانه اهمیتی ندم. به خودم بیش از پیش ایمان بیارم و  به معجره دوباره معتقد بشم. من سالی که گذشت کمتر ارامش داشتم چون اسم خدا رو کمتر میبردم ! خدا مهربونه اینو یادم باشه.

.

از خدا شاکرم به خاطر سالی که گذشت و تمام اتفاقاته بد و خوبش.ازش می خام دستمو بگیره و کمکم کنه که سربلند بیرون بیام از پروژه سنگینی که برداشتم. ازش میخام که خودش منو از شر حسودا و بدخواها حفظ بکنه.

خدا رو شاکرم به خاطر معدود دوستایی که دارم و بهم مای خوب خوب میدن. از خدا شاکرم که دوستای مجازیه خیلی خوبی دارم که اینجا بهم سر میزنن مرسی از خدا به خاطر سلامتیم با وجود نقایص بدنی که دارم به خاطر اعضای خونوادم با وجود نقایص زیادی که دارن. خدایا جونم شکرت و ماچ به کلت!

.

شمع های مجازی 37 سالگیمو فوت میکنم در حالیکه برای همه اونایی که سال گذشته رو بهم سر زدن و برام کامنتای خوب خوب گذاشتن و فراموشم نکردن  ارزوهای خوب خوب میکنم. (شمعای واقعنیمم که دیشب فوت کردم بعضیاتونو به اسم بردم و یه دونم ارزوی کلی برای همتون کردم ).

.

برم برا شمبه و یه شمبه مرخصی رد کنم که از فردا کارگریم شروع میشه برنامه نوشتم تا جایی که میتونم خونه رو تمیس کنم ولی مث پارسال و دو سال قبلترها خودمو نمیکشم که کمردرد بگیرم! واللا! شمام به ترو تمیسیه خونه هاتون برسین اگه هنو شرو نکردین مث منو تمبلی کردین! البته من وختشو نداشتم خداییش! دوشمبه باس برم سرکار یه جلسه گذاشتم واس خودم! گذاشتمش ساعت نه و نیم که بتونم صب تا هشت و نیمش بخوابم چون میدونم که قراره جنازم تا دوشمبه باقی بمونه! سه شمبه و چارشمبه هم میگذره به خرید و اخرین کارای باقی مونده سال. چه خوب که چارشمبه سوری سه شمبس! :)) 

خو دیه من برم!

خوش باشین عسیسای دلم

---------------------------------------

بعدا نوشت:

خیلی جالبه! اخریای این پست رو بخونین:

http://melijoon.blogsky.com/1396/12/18/post-329/%D8%AF%D9%84-%D9%88-%D9%85%D9%85%D8%A7%D8%AE-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%85-

توش نوشتم که سال دیه دیگه خونه تیه این خونه (خونه پاپی) رو ندارم! و واقعنم دیه خونه تیه اون خونه رو دستم نیس! خونه ای که یه عمر از بچگی کمک کردم به تدنش . چی بهش میگن ؟ قانون جذب؟! ولی خب مد نظر من این بود که امسال اون وره عاب باشم! که نیستم! پناه بر خدا .ببینیم چی تقدیرمه دیه!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

asman فروشگاه ادویه جات رمانتیک | دانلود رمان دوربین های دیجیتال هـــــــیــــــس هــــــیـــــچـی نـگــو برترین خبرنامه تخصصی استانی وبلاگ شخصی باربری اوکی بار استراتژیک خاورمیانه